عدالت‌گستري درحكومت جهاني مهدوي

فضه جريان قلم، فريبا جم

دادن حق هر ذيحق؛
نهادن هر چيزي در جاي خود؛
موزون بودن (تعادل و تناسب و توازن)؛
ميانه‌روي بين افراط و تفريط (اعتدال)؛
تساوي و نفي هرگونه تبعيض (تفاوت قائل نشدن بين افراد)؛
رعايت استحقاق درافاضه وجود (عدل در تكوين)؛
عدم ارتكاب كبيره و عدم اصرار بر صغيره (عدالت فردي و فقهي)؛
برابري اجتماعي (قسط، عدالت اجتماعي و قضايي و سياسي و اقتصادي)؛
رعايت مفاسد و مصالح در قانون‌گذاري (عدل در تشريع)؛

ـ امام صادق (ع) گستره‌ي عدل مهدوي را در يك جمله چنين خلاصه مي‌كند.
اما والله ليد خلن عليهم عدله جوف بيوتهم، كما يدخل الحر و القر؛
به خدا سوگند عدالت او در داخل خانه‌هايشان به آنها ميرسد، همان گونه كه سرما و گرما به داخل خانه‌هايشان نفوذ مي‌كند. (2)
ـ پيشواي پروا پيشگان مي‌فرمايد: آنگاه حضرت مهدي (ع) فرمانده هانش را به همه‌ي شهرها مي‌فرستد و فرمان مي‌دهد كه عدالت را در ميان مردم برقرار كنند، گرگ و گوسفند دركنار يكديگر مي‌چرخد، كودكان با مارها و عقربها بازي مي‌كنند و آسيبي به آنها نميرسد.
ـ امام صادق (ع) مي‌فرمايد. خداوند زمين را با عدل حضرت قائم (ع) زنده مي‌كند به هنگام ظهورش پس از آنكه با جور و ستم زمامداران گمراه مرده باشد (3)
امام رضا (ع) مي‌فرمايد: خدا به وسيله‌ي وي زمين را از هرگونه ستمي پاك مي‌گرداند و آن‌گاه كه ظهوركند، قانون عادلانه را دربين مردم رواج مي‌دهد؛ درنتيجه، هيچ كس به كس ديگر ظلم روا نمي‌دارد. (4)
امام محمد باقر (ع) مي‌فرمايد: پس از ظهور مهدي (عج) هيچ حقي از كسي بر عهده ديگري نمي‌ماند.
مگر آنكه آنان حضرت آن را مي ستاند و به صاحب حق مي‌دهد. (5)

يكي از واژه‌هايي كه بشر هميشه با آن انس ويژه‌اي داشته، واژه عدالت است. عدالت، آزادي، امنيت، آسايش،‌ آرامش و... از كليد واژه‌هاي حيات انساني و از آرزوهاي آغازين حيات اجتماعي بشر بوده و هست. اما اين آرزوي آدمي ناظر به مفهوم عدالت نبوده، بلكه تحقق آن را همواره آرزو مي‌كرده است و آن چه اين واژه را درنظر او زيبا و با شرافت جلو مي‌داده، آرزوي ديدن عدالت در تمام مناسبات حيات بوده است. در مقابل، آن چه خاطر انسان را از خاطره زندگي مشمنز مي‌كرده ديدن ظلم و تبعيض در مناسبات و تصرفات آدمي بوده است. آن انس و اين اشمنراز، سبب ميشده است كه بشر به دنبال دستي از پس غيب باشد تا بيايد و عدالت را به او تقديم كند و همين، راز تمسك آدمي به هر مدعي و هر شعاري به عنوان موعود و بشير عدالت مي‌باشد.
اين موعودها يك بار در لباس شخص ظاهر شدند و يك بار در لباس مكتب و ايدئولوژي. يك بار با شعار توسعه و دموكراسي و ليبرالسيم در سه بعد اقتصادي و سياسي و فرهنگي خود را به بشر عرضه كردند و يك بار در مانكن‌هاي به ظاهر زيباي جامعه اشتراكي، اقتصاد اشتراكي و همه چيز اشتراكي. همه اين‌ها را بشر تجربه كرده است و آن چه يافته، دروغ است و جامعه طبقاتي و حقوق سرمايه‌داران و فقر و محروميت از حقوق اجتماعي و شكاف و شكاف بيش‌تر، آنچه هنوز بشر آن را به بوته آزمايش نسپرده است، تعاليم انبيا و اولياي الهي در باب عدالت است.
تاريخ آدمي از اين تعاليم بيگانه نيست و كساني را كه از آدم تا محمد (ع) و از علي تا عسكري: به چشم رصد كرده است و ديده كه تعاليمشان در باب عدالت، بالاتر از توسعه يا اشتراك است. آنها در پي باروري انسان با عدالت بوده‌اند، نه اين كه چوب حراج بر انسانيت او بزنند و عدالت را درحد رفاه و تنظيم اجتماعي و حقوق اكثر و... تنزل دهند تا بتوانند از انسان حيواني متكامل‌تر با ابزاري پيچيده‌تر و با درندگي بيشتر بپرواند.
اما همه اين زيباي‌ها و جلوه‌ها تنها بخش اندكي از عمر بشر را در برگرفته و تنها مقاطع كوتاهي از زندگي اجتماعي آدمي با عدالت انبياء و اولياء به نور نشسته است. چرا كه هميشه طواغيت، مترفان و سران باطل سد راه رشد و تكامل و عدالت گستري انبيائ و اوصياي آنها بوده‌اند.
از اين رو بشر هنوز منتظر است و چراغ اميد در روح و فكر او به خاموشي نگراييده است و نداي موعود اصلي و حقيقي را هنوز از فطرت و عقل خود به ترنم مي‌شنود و عزم اين دارد كه به بزم اين موعود چنگ زند. شيعه اين موعود را (مهدي) مي‌نامد و او را خوب مي‌شناسد و با او انس و الفتي ديرين دارد. ما در اين نوشتار به عدالت در حكومت اين موعود مي پردازيم و گسترده ابعاد و عدالت او را از كلمات اجدادش استخراج خواهيم كرد تا بفهميم تفاوت عدالت او در ابعاد و سطوح و گسترده با عدالتي كه ديگران نويد آن را داده‌اند، چيست و تا كجاست.
در ابتدا مفهوم و جايگاه عدالت اسلام مطرح شده و سپس دستاوردهاي فراگير حكومت مهدي در ابعاد مختلف مانند امنيت، مورد بررسي قرار گرفته و سپس ارتباط توسعه‌ي سياسي، عدالت اجتماعي، عدالت فرهنگي، عدالت اقتصادي، عدالت حقوقي و قضايي، در حكومت مهدوي مورد بررسي قرار گرفته شده است و در آخر نيز گسترده‌ي جغرافيايي عدالت مهدوي و گستره ژرفاي انساني عدالت مهدوي مورد بررسي قرار گرفته باشد كه مورد قبول ايزد منان قرارگيرد.

عدالت ريشه در فطرت انسان دارد، هر انساني به طور فطري تشنه‌ي عدالت است، اين تشنگي و شيفتگي از اعماق وجود او نشات مي‌گيرد. عدالت قانوني است فراگير، كه همه ابعاد زندگي اجتماعي را در برمي‌گيرد و نظام هستي بر محور آن مي‌چرخد. اگر در جامعه‌اي حق هر صاحب حقي به او برسد، عدالت اجتماعي در ميان آنها رعايت شده است.
عدالت اجتماعي مفهوم بسيارگسترده‌اي دارد كه شامل ابعاد روحي، جسمي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، قضايي و جز آنها مي‌شود. همانگونه كه فرشتگان به هنگام خلقت انسان بر روي زمين پيش بيني كردند و گفتند « اتجعل فيها من يفسد فيها و يفسك الدماء» آبا برروي زمين كساني را قرار مي‌دهي كه در آن فساد مي‌كنند و خون ميريزند؟
از همان آغاز فساد حاكم شد، جور و ستم آغاز گرديد، پسر آدم: « قابيل و برادرش« هابيل» را به قتل رسانيد و تاكنون اين فسادئ و تباهي سرتاسر گيتي را فرا گرفته است. و اگر در نوار خاصي از مكان و محدوده‌ي خاصي از زمان (چون عهد رسالت و ايام خلافت مولاي متقيان عدالت حاكم بوده، از نظر زمان و مكان آنقدر محدود بود، كه در برابر جور و ستم حاكم بر كره‌ي خاكي در طول قرون و اعصار بسيار ناچيز مي‌باشد.)
از اين رهگذر به جرات مي‌توان گفت، هدف نهايي از بعثت پيامبران هنوز جامعه‌ي عمل نپوشيده است. قرآن كريم هدف از ارسال رسل و انزال كتب را « ليقوم الناس بالقسط » بيان فرموده بر اين اساس هدف از بعثت پيامبران هنگامي تحقق مي‌يابد كه شالوده‌ي زندگي مردمان بر اساس « عدل » و « قسط » استوار شد اين معني جز در حكومت عدل حضرت بقيه الله ارواحنا فداه، اتفاق نيفتاده و اتفاق نخواهد افتاد. (8)
امام حسن مجتبي (ع) در ضمن يك حديث بسيار طولاني مي‌فرمايد: تصطليح في ملكه السباع؛ در سلطنت و دوران فروانروايي او درندگان با يكديگر آشتي مي‌كنند.
رسول اكرم در ضمن يك حديث طولاني مي‌فرمايد: هنگامي كه حضرت آدم (ع) نور مقدس منجي بشريت را مشاهده كرد، خطاب شد « با اين بنده سعادتمند خود، بندها و زنجيرها را از بندگانم مي‌گشايم و زمين را پر از مهر و محبت، رافت و رحمت مينمايم، آنگونه كه پيش از او پر از جور وشقاوت و سندگدلي شده بود (9) اينها اندكي از بسيار روايات وارد شده و از بزرگان نور پيرامون گستره‌ي عدل تنها بازمانده از حج الهي و تنها ذخيره‌ي پروردگار براي گسترش عدل و داد بر فراز پهن دشت جهان است. (10)
آن چه اين تحقيق را براي ما ضروري مي‌سازد اين است كه به مقوله مهدويت از نگاه‌هاي مختلف از جمله عدالت آن حكومت نگريسته شده است و از اين رو اين سوال در ذهن متفكران مسلمان ايجاد مي‌شود كه : در حكومت عدالت محور حضرت ولي عصر، عدالت در چه موضوعاتي جاري شده است؟
با اين توضيح، هدف از اين تحقيق نيز روشن مي‌شود.
هدف ما در اين نوشتار پاسخ به سوالات مزبور و تبين شاخصه‌هاي عدالت مهدوي در حكومت مهدوي مي‌باشد. باشد كه مورد قبول حضرت حق قرار گيرد.

در اين مقاله از روش « جمع آوري اطلاعات » و روش « كتابخانه‌اي » استفاده شده، كه با مراجعه به كتابخانه‌ها اطلاعات جمع آوري گرديد و همچنين با استفاده از مجلات رشد، تربيت و... در كتابخانه مدرسه موجود بود، مطالب و اطلاعات جمع آوري و سپس با استفاده از روش توصيفي جمع بندي گرديد.

در انديشه اسلامي كلمه عدل را معمولا با چند معني و كاربرد مختلف استفاده مي‌كنند كه برگرفته از قرآن، سنت نبوي و سخنان امام علي (ع) است. اين معاني عبارتند از: راستي. درستي، داد، موزون بودن. رعايت تساوي و نفي هرگونه تبعيض، قراردادن و نهادن هرچيز در جاي خويش. رعايت حقوق افراد و دادن حق به مقدار، رعايت استحقاق‌ها در افاضه وجود توسط خداي متعال و...
هم چنين در فرقه‌ها و گرايش‌هاي گوناگون در انديشه سياسي اسلام (مانند فلسفه سياسي، فقه سياسي، اندرزنامه نويسي، ادبيات سياسي، تاريخ و فلسفه اجتماعي)، عدالت تعريف شده است. در آراي همه انديشمندان اين نحله ها و مكاتب، تعابير متعدد و همانندي از مفهوم عدالت ـ با تاسي به قران و سنت ـ صورت گرفته كه بخشي از آنها به شرح زير است:
1ـ عدالت، خصيصه ماهوي نظم الهي حاكم دركائنات (11)
2ـ عدالت به معناي (وضع كل الشي ء في موضعه ؛ قرار دادن هر چيز در جاي خويش) ؛
3ـ عدالت به معناي (اعطاء كل ذيحق حقه؛ حق را به مقدار رساندن) و ايفاي اهليت و رعايت استحقاق‌ها و نفي تبعيض و عدم ترادف با برابري مطلق؛
4ـ عدالت به معناي اعتدال‌گرايي، ميانه‌روي و رعايت ملكات متوسط؛ (12)
5ـ عدالت به معناي تعادل سه قوه در نفس و مدينه و سپردن راهبري نفس و مدينه به خرد و خردمندان؛
6ـ عدالت به معناي راستي و راست‌كرداري و راست كردن:
7ـ عدالت به معناي تناسب و تساوي جرم يا مجازات در حوزه قضا؛ (13)
8ـ عدالت به معناي تامين مصلحت عمومي به بهترين صوزت ممكن و اصلي‌ترين مبناي تامين عمران و امنيت (14)
9ـ عدالت در مدينه، به معناي تقسم برابر خيرات مشترك عمومي؛ (15)
10ـ عدالت به معناي (حسن در مجموع ) و كمال فضايل و جور به معناي ( مجموعه و تمام رذايل ) (16)
11ـ عدالت به معناي تقواي فردي و اجتماعي و هم سازي با نظم الهي حاكم بر طبيعت
12ـ عدالت به معناي انصاف (17)
13ـ عدالت به معناي عقد و قرارداد اجتماعي افراد، براي تقسيم كاردر زندگي مدني و مبتني بر شريعت (18)
14ـ‌عدالت به معناي مفهومي همسان با عقل و خرد عملي (19)
15ـ عدالت از ديد فقها به معناي ملكه راسخه‌اي كه باعث ملازمت تقوا در ترك محرمات و انجام واجبات مي‌گردد.
16ـ عدالت به معناي استقامت در طريق شريعت
البته برخي از اين تعريفها از رواج و اجماع بيش‌تري برخوردار بوده است، براي مثال، امام علي (ع) و بيش‌‌تر انديشمندان اسلامي از گذشته تاكنون ادعا داشته‌اند كه (عدالت به معناي قرار دادن هر چيز در جاي خويش و حق را به مقدار رساندن و ايفاي اهليت و رعايت استحقاق‌ هاست).
بر مبناي اين تعريف از عدل، هرچيز بايد در جاي مناسب خويش قرار گيرد و در جايگاه خود ميبايستي به انجام وظيفه ويژه خود بپردازد. آيات الهي اشاره دارند كه پيامبران را با مشعل‌هاي هدايت فرستاديم و به آنها كتاب و ميزان داديم تا عدالت را بر پا دارند. بنابراين چه بياني رساتر از اين كه قران استقرار عدالت و گسترش آن را يكي از دو هدف اساسي و فلسفه بعثت انبيا ذكر كرده آن را از صفات الهي و بارزترين خصيصه آفرينش و نيكوترين انسان معرفي كرده است. هم چنين اساس حكمت و حكومت در قران، ايجاد قسط و عدل در جامعه است. از سوي ديگر، كثرت آيات و. رواياتي كه درباره عدل و كلمات مترادف و متضاد اين واژه است، بيانگر اهميت جايگاه اين مفهوم در قرآن و احاديث به ويژه موارد مرتبط با عصر ظهور مي‌باشد. (20)

بنابر روايات، بشر در دروان حيات زميني خود،‌تا قيام قائم آل محمد (عج)، اسير پراكندگي، دشمني و جنگ خواهد بود. اين دوران كه مي‌توان آن را دوران پراكندگي، نابرابري و ناامني ناميد، با ختم شدن به ظهور مهدي موعود و طلوع خورشيد عدالت و امنيت، فرجامي خويش خواهد يافت، بنا به آيه 55 سوره نور، پارسايان، به رهبري امام عصر (عج) خليفه خدا شوند و دين حاكم گردد.
در اين صورت، بنا به وعده الهي، امنيت جاي ترس را مي‌گيرد و بندگان خدا به خشنودي و خوشبختي حقيقي دست خواهند يافت. اثر اين عدالت و امنيت فراگير چنان است كه طبيعت نيز بر سر مهر خواهد آمد وبا پيشه كردن عدالت، همه گنج هاي خود را براي انسان رو خواهد كرد. امامان پاك ما به دليل جو اختناق حاكم بر زمان خويش، آرمان‌هاي خود را در دوره قيام قائم (ع) جست و جو مي‌كردند، هم چنان كه امام علي (ع) درباره عدالت‌گستري و ايمني عصر ظهور و سرشاري آن دوره از عدالت و امنيت ديگر بركتها ميفرمايند: و لو قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها و ذهبت من قلوب العباد و اصطلحت السبع و البائهم حق تمشي المراه بين العراق الي الشام لا تضع قدميها الا علي النبات و علي راسها زينتها و لا يهيجها سبع و لاتخافه.
اگر به تحقيق، قائم ما قيام كند. به واسطه ولايت و عدالت او، آسمان آن چنان كه بايد ببارد مي بارد و زمين نيز رستني‌هايش را بيرون مي‌دهد و كينه از دلهاي بندگان زدوده مي‌شود و ميان دد و دام آشتي برقرار مي‌شود: به گونه‌اي كه يك زن ميان عراق و شام پياده خواهد رفت و آسيبي نخواهد ديد و هرجا قدم مي‌گذارد همه سبزه و رستني است و برروي سرش زينت هايش را گذارده و نه ددي او را آزار دهد و نه بترساند.از اين دسته روايت‌ها به خوبي فهميده مي‌شود كه در حكومت جهانشمول حضرت مهدي، عدالت و امنيتي فراگير در همه جاي دنيا برقرار مي‌شود و تنها مسلمانان از اين فيض و رحمت خداوندي بهره مند نمي‌شوند، بلكه اين بهره مندي به همه ساكنان زمين ميرسد: زيرا در سراسر گيتي، (گنجها بيرون آورده خواهد شد و شهرها و روستاهاي شرك فتح ميشود). در چنين حكومتي، عدالت و امنيت و همه بهرهاي آسمان و زمين، بي‌تبعيض. نصيب همگان خواهد گرديد.
امنيت در زمان ظهور حضرت مهدي، امنيتي غالب برعدالت و در سايه شمشير، سركوب و خود كاملگي و اجبار نيست. بلكه بر رويكرد و مشي الهي و انساني استوار است و از مشروعيت.
مقبوليت و حقانيتي مبتني بر رضايت و پذيرش كامل مردم سود مي‌برد. همين امر به جذب بيشتر قبلهاي مردم به سوي امام عصرو نهضت جهانشمول ايشان خواهد انجاميد و حتي بدكاران نيز راه خوبي و رستگاري در پيش خواهند گرفت. عدالت مهدوي حكم مي‌كند، ملاك گزينش كارگران، قوميت پرستي و قبيله گرايي نباشد بر عكس، در گزينش آنها، اصلح بودن، شايستگي و كارداني لحاظ شود.
هم چنان كه امام (عج) در انتخاب اصحاب سيصدو سيزده گانه خود، اين ملاحظات رادر نظر گرفته و آنها را از كشورها و شهرهاي مختلف و با هدايت الهي انتخاب مي‌نمايد، عدالت و امنيت چه در انديشه اسلامي و چه در عصر مهدوي در تعامل مستقيمي با يكديگر قرارداشته و عدالت. خاستگاه و بستر امنيت است. حضرت (ع)‌ ‌‌با رعايت مساوات و استحقاق‌هاي افراد بشر، خيرات مشترك را ميان مردم توزيع نموده و با حكميت و قضاوت بر مبناي الهام و علم الهي خويش، زمينه هرگونه حكومت و داوري ناعادلانه و خطا آميز را از بين ميبرد. بدين وسيله، زمينه‌هاي نارضايتي و اعتراض‌هاي مردمي را كه بي ثباتي و ناامني را در پي دارد، از ميان بر مي‌دارد درآن دوران، در دل مردم به جاي اشمئزاز از حكومت، مهر و محبت جايگزين مي‌شود. (21)
ارتباط توسعه سياسي با عدالت مهدوي (ع): سوالي در اين جا مطرح است كه بايد به آن پاسخ دهيم و آن اين است كه آيا در حكومت حضرت ولي عصر (ع) توسعه سياسي وجود خواهد داشت، و اگر جواب آن مثبت است، ارتباط آن با عدالت چيست؟ در پاسخ خواهيم گفت كه آري امت اسلام به خصوص شيعيان در صحنه‌هاي سياسي ـ اجتماعي مشاركت خواهند داشت. نمونه واضح اين امر (بيعتي) است كه مومنان با آن حضرت خواهند كرد. اگر (مشاركت سياسي) را عبارت از اين بدانيم كه مردم بتوانند اراده‌هاي خود را در اداره جامعه اعمال كنند در اين صورت بايد حضور عاشقانه مردم در جبه هاي نبرد براي دفاع از حاكميت را نشانه آشكاري از (توسعه و مشاركت سياسي) به حساب آورد از اين مطلب نتيجه‌اي حاصل مي‌شود كه مي‌تواند ما را به درك بيشتري از مشاركت سياسي در دولت حضرت ولي عصر (ع) ياري رساند و آن اين است كه: مسلمنان و شيعيان از سر عشق با آن حضرت بيعت كرده، در ركاب او با دشمنانش خواهند جنگيد و به دفاع از حاكميت و ولايت خواهند پرداخت. پس از اين امر مي‌فهميم كه (توسعه سياسي ) در دولت آن حضرت وجود دارد.
آن حضرت با بيعت خود، زمينه اين مشاركت را فراهم مي‌كند. ضمن اين كه خود نيز نوعي مشاركت سياسي است. براي اين كه اين نكته ثابت شود كه مشاركت مردم از سر اختيار و انتخاب و در نهايت آزادي است، به روايتي از حضرت امام جعفر صادق اشاره مي‌كنيم. در اين روايت به ويژگي‌هاي باران قائم آل محمد اشاره شده است. آن حضرت ميفرمايد:
بر فراز آسيب‌هاي اصيل خود، دست بر زين آسيب امام مي‌كشند و تبرك مي‌جويند، آنها به هنگام نبرد. پروانه وار شمع وجود امام را در ميان گرفته، محافظت مي‌كنند و هر چه حضرتش اراده كند، آن را بر مي‌آورند. مردان شب‌زنده‌داري هستند كه شبها نمي خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از كندو به گوش ميرسد. (22)
همچنان كه در روايت ديده مي‌شود، ياران و رزمندگان آن حضرت داراي اعتقاد عميقي نسبت به آن حضرت مي‌باشند اين امر را ميتوان از نماز شب و از تبرك جستن آنها فهميد. پس همراهي آنان با آن حضرت از سر آزادي است و نه اجبار. اولين حادثه مهمي كه در عصر حكومت حضرت ولي عصر (عج ) رخ مي‌دهد، توسعه انساني است. به تعبير ديگر، تغيير در حساسيت‌هاي اجتماعي در جهت قرب الهي است. توسعه حساسيت‌ها، تغييرات موضوعات و طرح موضوعات جديدي را به دنبال خواهد داشت به گونه‌اي كه مراد و معنا و مفهوم موضوعات سابق در روابط جديد جامعه تغيير مي‌بايد و اين تغيير در حساسيت‌ها، حوادث جديدي را رقم مي‌زند، حوادثي كه قابليت طرح در زمينه اجتماعي سابق را نداشت.
بد نيست به اين سوال پاسخ دهيم كه چه حساسيت‌هاي در جامعه جهاني آن حضرت رخ مي‌دهد كه با حساسيت‌هاي قبل از حكومت جهاني حضرتش كاملا متفاوت است؟ آن حضرت حساسيت‌هاي ديني را زنده خواهد كرد. اينها غير از حساسيت‌هايي است كه حضرت نسبت به افكار، اخلاق و رفتار فردي ايجاد تقويت مي‌كند. بعضي از حساسيت‌هاي اجتماعي سياسي كه حضرت آن را زنده كرد به عنوان هنجارهاي اجتماعي آن را جا مي‌اندازد. به قرار ذيل است:
1ـ حساسيت در مقابل گناهان مردم جامعه كه از آن به عنوان (نهي از منكر) ياد مي‌كنيم.
2ـ حساسيت نسبت به اشاعه معروف‌ها كه از آن به عنوان (امر به معروف) ياد مي‌كنيم.
3ـ حساسيت نسبت به چگونگي عملكرد مسئوولان كه رواياتي تحت عنوان (النصيحه لائمه المسلمين؛ نصيحت كردن به مسئوولان حكومتي مسلمانان )وارد شده است.
4ـ حساسيت نسبت به وضعيت مومنان كه رواياتي تحت عنوان (اهتمام به امور مسلمانان) (سعي و كوشش در جهت رفع مشكل مسلمانان)وارد شده است. بعد از مرحله توسعه انساني نوبت به مرحله تغيير و تحول ساختاري ميرسد در اين مرحله، ساختارهاي حكومتي به گونه‌اي تحول پيدا خواهد كرد كه قابليت ساماندهي و سرپرستي نظام و تمايلات جديد را داشته باشد، در مرحله بعد، سهم مشاركت سياسي مردم مشخص مي‌شود. همچنان كه در عبارتهاي قبل گفته شد، اين توسعه سياسي عادلانه خواهد بود. زيرا بر مبناي (توسعه انساني) اي شكل گرفته است كه ولي الله الاعظم حضرت مهدي (عج) آن را سرپرستي مي‌كند. ديگر آن كه اين (توسعه سياسي) كارآمدي دارد و كارآمدي آن در جهت قرب الهي است.(23)

عدالت اجتماعي در حكومت مهدوي، در عدالت اقتصادي، رفع فقر و تبيعض اقتصادي خلاصه نمي‌شود: بلكه عدالت اجتماعي شامل چهار بعد و عرصه خواهد شد و اتفاقا اقامه قسط اقتصادي در آن حكومت، بعد تبعي عدالت اجتماعي است. در حكومت مهدوي، از تمام طبقات اجتماع در سه بعد سياسي، فرهنگي و اقتصادي، فقر زدايي خواهد شد كه اين فقر زدايي راه تحقق عدالت اجتماعي است در واقع، عدالت اجتماعي همان جنبه ايجابي فقر زدايي مي‌باشد.

1ـ عدالت اجتماعي در بعد سياسي؛ توزيع عادلانه اختيارات و مناصب اجتماعي با توزيع عادلانه قدرت.
2ـ عدالت اجتماعي در بعد فرهنگي: توزيع عادلانه آموزش و اطلاعات مناسب به مردم و رشد فضایل و ارزش‌ها براي رسيدن به قرب.
3ـ عدالت اجتماعي در بعد اقتصادي: توزيع عادلانه ثروت و امكانات در جامعه.
بعد ديگري را كه به ابعاد اجتماعي مي‌توان اضافه كرد و در روايات به آن پرداخته شده، عدالت حقوقي و قضايي است كه در واقع، درمان ظلم‌هايي است كه در جامعه بشري به وقوع مي‌پيوندد. آن گاه كه به تمدن غرب نگاه مي‌افكنيم ظاهرش اين است كه اقتصاد و سرمايه‌داران نقش اصلي را درسياست بازي مي‌كنند. يعني اقتصاد و ثروت، توزيع كننده مناصب اجتماعي است؛ اما با نگاهي ژرف‌تر مي‌توان گفت سياست نقش اصلي را دارد و قدرت تسخير و غصب مناصب اجتماعي، باعث جذب ثروت و امكانات به طرف آنها مي‌شود و حداقل اين است كه بين جداول ثروت و تسخير قدرت، تعاملي وجود دارد. اما در جامعه مهدوي و موعود كه به دنبال عدالت است نه غصب، توزيع عادلانه مناصب اجتماعي در راس قرار مي‌گيرد و به عنوان بعد اصلي عدالت مطرح مي‌شود. در اين جامعه، مناصب و اختيارات اجتماعي بر اساس ميزان تقرب اشخاص به خدا تقسيم مي‌شود. در چنين جامعه‌اي چون قرار است انسان به سعادت برسد مقربترين انسان‌ها كه توانايي ساختن جامعه مقربان را دارند. در قله مناصب اجتماعي قرار مي‌گيرند و جامعه مهدوي، مصداق تام آيه شريفه (... ان اكرمكم عند الله اتاكم ) (24)
مي‌گردد كه با تقوا‌ترين‌ها به كرامت دنيا و آخرت ميرسند و مستضعفان ائمه و پيشوايان اين جامعه مي‌شوند.

يكي از ابعاد عدالت مهدوي، فراهم شدن امكان رشد و اعتلاي فرهنگي و آموزشي براي ايجاد جامعه است. در زمان حضرت، عقل‌ها كانون واحد ميابد و همه به مقتضاي توانايي خود از دانش و معرفت خوشه ميچينند و حكمت مياموزند تا بتوانند آهنگ پرستش و عبوديت و فضایل اخلاقي كنند.
در عصر ظهور، مفهوم نياز و ارضا تغيير مي يابد. گاه گسترش نياز و ارضا بر محور استكبار و شيطنت صورت مي‌گيرد كه در اين صورت، نياز و ارضا به مفهوم بهره مندي از ابتهاجات مادي و غرق شدن در خود است و گاه توسعه نياز و ارضا بر محور عبوديت است كه در اين صورت، گسترش نياز و ارضا به معناي ميل به قرب و عبوديت است. در عصر ظهور كه بعد مادي در دار دنيا فراوان است. با اين حال مفهوم لذت، نياز كمال و ابتهاج تغيير مي‌كند. و اين‌ها در راستاي قرب و كمال شكل مي‌گيرد. در جامعه مهدوي عدالت اقتصادي مي‌تواند زمينه‌ساز عدالت فرهنگي باشد،‌ اما عدالت فرهنگي از شان بالاتري برخوردار است و اقتصاد و ثروت رنگ حكمت و فرهنگ و قرب به خود مي‌گيرد و توزيع عادلانه آگاهي‌ها و معرفت‌ها تابع اجتماعي خواهد بود.
درروايتي از امام باقر (ع) در مورد رشد خرد و كانون يافتن عقول اين گونه آمده است: اذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت بها احلامهم. (25)
آنگاه كه قائم ما قيام كند دست خود را برسر بندگان مينهد و بدين وسيله عقول بندگان را جمع مي‌كند و خردهاي آنها را به كمال ميرساند. (26)

از آن چه در بحث عدالت سياسي و عدالت فرهنگي بيان شد نمايان مي‌شود كه عدالت اقتصادي از جهت شان و رتبه نقش تبعي دارد، اگر چه تا حدي مي‌تواند زمينه ساز عدالت در فرهنگ و آموزش به حساب آيد. اما متاسفانه آنگاه كه سخن از عدالت در عصر ظهور مي‌شود آن چه بيشتر انتظارها را شكل مي‌دهد اين است كه موعود ميآيد تا نان و آب و رفاه را به عدل تقسيم نمايد. اين تلقي و برداشت از انتظار از آن جا آب مي‌خورد كه ما در فضاي فرهنگي مادي غرب و انسان شناسي امانيسم تنفس مي‌كنيم و در اقيانوس بي عمق معرفت‌شناسي غربي در حال شنا كردن هستيم و اين است كه ناله هايمان تنها به سبب تبعيض و فقر مادي گوش فلك را كر كرده در حالي كه به ما گفته شده است: « بهترين اعمال در عصر غيبت، انتظار فرج و انتظار امر قائم است. » و انتظار امر چيزي جز انتظار سرپرستي و ولايت اجتماعي و تاريخي حضرت بر قلب و فكر و فعل ما نيست.
در بعد اقتصادي آن چه در مورد جامعه موعود انبيا در قرآن و روايات مطرح شده است در قالب‌ها و تعابير مختلف بيان شده است. گاهي سخن از قواعد كلي اقتصاد و تقسيم ثروت است، مانند قواعد بيع، منع ربا، خمس، زكات و قواعد ديگر، و گاهي سختن از مسایل اخلاقي و اخلاق اجتماعي در اقتصاد و استفاده از امكانات مانند ايثار، انفاق، زهد اجتماعي، قناعت و... اما آن چه از مجموع دستورات قرآني و روايتي مي‌توان استفاده كرد اين است كه اسلام نمي‌خواهد ثروت و امكانات در دست عده خاصي و طبقه ويژه اي متراكم شود، در روايات عصر ظهور و جامعه مهدوي نيز به عدالت اقتصادي و رفاه اقتصادي بسيار اهميت داده شده است؛ اما آنچه در بررسي اين روايات مورد غفلت واقع شده اين است كه در زمان امام مهدي (ع) بشر علاوه بربي نيازي ظاهري كه در اثر توزيع عادلانه ثروت به دست ميآيد، از نظر روحي و باطني نيز به بي‌نيازي ميرسد و روحيه زياده خواهي از او رخت بر مي بنند، يعني قبل از اين كه اقتصاد او رشد كند و توسعه يابد، ارزش هاي او عوض مي‌شود و ريشه مي يابد و برخورداري از دنيا نيز رنگ الهي و ارزشي به خود مي‌گيرد. بايد اضافه كرد از جمله ويژگي‌هاي وجودي معصومان (ع) و لازمه امامت آنان عدالت است در اين‌باره هيچ شكي نيست. و مي‌توان با قاطعيت گفت كه امام زمان (ع) در مسئله توزيع‌هاي اقتصادي به هيچ وجه ناقض عدالت نخواهد بود. با اعمال عدالت در عرصه‌ي اقتصاد، از عوامل مهم بي‌ثباتي و ناامني كه همان نارضايتي عمومي است، از بين خواهد رفت (27)

حقوق بشر از جمله موضوعات و مجادلات جهاني است كه حتي در دست آويز قدرت‌هاي بزرگ، براي پيگيري اهداف شوم و توسعه طلبانه قرار گرفته است. وضعيت اسفناك عراق در چند سال اخير، نمونه بارز اين مسئله است از سوي ديگر تدوين حقوق بشر و تشكيل دادگاههاي كيفري، در بسياري از موارد دچار نقصان‌هاي جدي است؛ چرا كه عقل بشر قادر نيست بر همه وجوه احاطه يابد و امكان اشتباه دارد و يا ممكن است منافع شخصي در تدوين قواعد و تشكيل دادگاه لحاظ شود.
امور و مسائل حقوقي دنياي امروز، به خصوص حقوق بين المللي يا حقوق شهروندي، بر مبناي عقل بشر غربي است و اين ملاك، قاطع نيست و حتي در صورت صحت نيز، اين قوانين،‌ ممكن است ابزار هدف زورمندان منفعت محور شود. از جمله بحرانها در اين حوزه به جنبش فمينسيم ميتوان اشاره كرد كه همه قوانين را مردم محور ميداند و در تلاش است اين وضعيت را تغيير دهد. عدالت، وجدان، ايمان، سعه صدر و... از عناصر مهم و كليدي در حوزه ي قضاوت هستند.
علي (ع) تضمين عدالت قضايي افراد در جامعه را مستلزم رعايت سه اصل انتخاب قاضي، شرايط قاضي و وظايف دولت در برابر قاضي ميداند. (28)
حاكميت الهي از نظر ما مسلمانان، بدون شك از نظر قوانين و اجراي آنها، مشكلي نخواهد داشت.
قوانين الهي، كامل‌ترين و جامع ترين قوانين هستند و مجري آنها در حكومت مهدوي، شخص امام زمان (ع) است كه منتخب الهي است. امام صادق (ع ) فرمود: زماني كه قائم آل محمد (ص) قيام نمايد با حكم داوودي(29) ميان مردم حكم ميكند و نيازي به گواه ندارد. خداي تعالي به او الهام مينمايد و او با علم خود حكم ميكندو هر پرسشي را پاسخ ميگويد. او با فراست و زيركي دوست را از دشمن باز ميشناسد. (30)
در چنين حكومتي، قوانين به بهترين نحو اعمال ميشود و دست هر صاحب نفوذ و منفعت طلبي كوتاه خواهد شد و لذا حوزه‌ي حقوقي و قضاوت از ثبات و سكون بهره مند ميشود. به خطبه 138 نهج البلاغه، در اين خصوص اشاره ميكنيم. مولا علي (ع) ميفرمايد: فردايي كه شما را از آن هيچ شناختي نيست،‌زمام‌داري حاكميت پيدا ميكند كه غير از خاندان حكومتهاي امروزي است اعمال و كارگزاران حكومتها را بر اعمال بدشان كيفر ميكند ... من مايه ي امنيت زمينانيم، ان چنان كه ستارگان مايه امنيت آسمانيان هستند. امام مهدي (ع) (31)

از رواياتي كه درباره سيره امام مهدي (عج) در حكومتش بيان شد، چنين برمي آيد كه در آن عصر، جهان با همه وستعش در دايره حاكميت عدل مهدوي در تمام ابعاد حقوقي و سياسي و فرهنگي و اقتصادي قرار خواهد گرفت و حكومت اسلامي به منطقه خاصي محدود نخواهد شد.
از مهمترين رواياتي كه جهان شمولي عدالت مهدوي را بيان ميكند و فوق تواتر است،‌روايات فراواني است كه ميگويد: (يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا ) (32)
( زمين را از قسط و عدل لبريز ميكند چنان كه از ظلم و جور آكنده شده باشد ).
در بخشي از روايات ديگر نيز با تعابير ديگري تصريح شده است كه با ظهور امام مهدي (عج ) همه زمين و نه فقط قسمتي از ان، زنده ميشود و حيات دوباره ميابد اين روايات كنايه از اين است كه گسترش عدالت مهدوي، جهان مرده به سبب ظلم را با عدل حيات ميبخشد.
در تاويل آيه شريفه: اعلموا ان الله يحيي الارض بعد موتها... امام باقر (ع) ميفرمايد: (يحييها بالقائم فيعدل فيحيي الارض بالعدل بعد موتها بالظلم.) زمين را به دست حضرت قائم عليه السلام زنده ميكند.
او در زمين به عدالت رفتار ميكند. بنابراين زمين را به سبب عدل زنده ميگرداند پس از آن كه به سبب ظلم مرده باشد.
عدالت در جامعه موعود به گونه اي زيبا و فرح بخش گسترش ميابد كه ميتوان جامعه مهدوي را تجلي حيات بهشتي در زمين دانست.
حيات بهشتي كه جايگاه او قرب و چشيدن رضوان الهي است، نمونه اي از خود در جامعه مهدوي به بشر مي نماياند.

عدالت مهدوي تنها به گستره ولايت مداران حضرت صاحب (ع) محدود نخواهد شد: بلكه عدالت مهدوي هر ان را كه در برابر ولايت و سرپرستي مهدي (ع) گردن فرازي نكند و نداي استغنا سر ندهد، شامل ميشود، چنان كه قبلا ذكر شد كه دست رحمت عدالت مهدوي به سر اهل ذمه نيز كشيده خواهد شد و آنها نيز بر سر سفره تنعم حضرت خواهند نشست و در بعضي روايات هم آمده كه عدالت حضرت، هر نيكوكار و فاجري را در بر ميگيرد.
«... اذا قام قائم العدل وسع عدله البر و الفاجر » (33)
«... آن گاه كه بر پا كننده عدل قيام كند، عدالتش نيكوكار و فاجر رادر بر ميگيرد. »
البته اين نكته بايد تذكر داده شود كه با توجه به تعريفي كه از عدالت در هر يك از سه بعد سياسي، فرهنگي و اقتصادي شد، معلوم است كه عدالتي كه اهل ذمه و فاجران از ان بهرهمند خواهند شد بيشتر عدالت اقتصادي است و چون ولايت و سرپرستي ولي خدا رادر تمام عرصه ها نيز پذيرفته اند ميزان بهره آنها از مناصب اجتماعي و توزيع فرهنگ آموزش بسياركمتر است كه اين خود عين عدالت است. عمق و ژرفاي مهدوي تنها ابعاد مختلف روابط اجتماعي و مناسبات افراد جامعه را تحت تاثير قرار نميدهد، بلكه اين عدالت چون عطري خوش بو و نوازش دهنده دستگاه ادراكي انسان به تمام روابط انسان در جامعه، تاريخ و هستي با خود و خدا و طبيعت، راه مي يابد و همه جا را عطر آگين ميكند و اين كاري است كه هيچ نظام سياسي و اجتماعي نميتواند انجام دهد. (34)‌

واژه ي عدالت را هاله اي از تقدس و نورانيت احاطه كرده است؛ چنان كه نام مهدي (ع) نيز در هاله اي از زيبايي، نور و قدسيت قرار گرفته است. آنگاه كه ارتباط نام مهدي (ع) با واژه عدالت لحاظ ميشود، قدسيت آنها دوچندان مينمايد.
مهمترين ثمره و ويژگي حكومت مهدوي عدالت است يعني همان آرزوي بشر كه دست نايافتني مينمود. آري حضرت مهدي پس از ظهورش خود،‌عادلانه حكم ميكند و جامعه حكومتي خود را با فرهنگ عدالت پي ريزي خواهد كرد. در اين جامعه، عدالت، معيار و ملاك سنجش همه چيز است و همگان بايد خود را با معيار عدالت مهدوي بسنجد و راه صحيح عدل و سعادت را انتخاب كنند تا ظلم و تبعيض به كلي از جامعه بر چيده شود. (35)
عدل موعود، در دعاي امام رضا (ع) براي صاحب الامر، به گونه اي بسيار زيبا تصوير شده است: خدايا با قيام او ظلم و ستم را نابود ساز و بميران و عدالت را ظاهر ساز و برفراز آور، با قيام او دين محض الهي را جلوه گر كن و از هركژي و بدعتي بر كنار و پاكيزه ساز. خدايا با نور و عدالت او ظلمتهاي تودرتوي ستمگران را بر ملا كن و آتش كفر با حلاوت عدالت او خاموش گردان (36)
به راستي كه نام زيباي ابا صالح، حلاوت بخش كام دلهاست و شميم عدل را در رواق جانها مي افشاند. امروز نگاهمان را فرش راهشان ساخته ايم تا مگر آن عدالت گستر منتظر از راه برسد و قسط و عدل را تحفه جهانيان منتظر سازد و ما همچنان در انتظار طلوعي نشسته ايم كه در آن، جهان را زير پر و بال عدالت و رحمت خويش خواهد گرفت.

« منابع و پاورقي ها »

1ـ دكتر بهرام، اخوان كاظمي، مقاله مهدويت و عدالت و امنيت
2ـ نعماني، مجمع البيان، جلد 7، ص 88
3ـ نعماني، الغبيه، ص 24، شيخ حر، اثبات الهدا، جلد 3، ص 531
4ـ كمال الدين، جلد 2، صفحه ي 372
5ـ تفسير عياشي، جلدا، صفحه ي62
6ـ سوره ي بقره، آيه 30
7ـ سوره حديد، آيه 25
8ـ طبرسي، الاحتياج، جلد 2، صفحه ي 291
9ـ علامه مجلسي، بحار لانوار، جلد 26، صفحه ي 312
10ـ پرتوي از دهه مهدويه،‌استاد علي اكبر مهدي پور، انتشارات بهار قلوب 1386، صفحهي 104
11ـ اين تعريف از عدالت، در كليه آثار دانشمندان اسلامي آمده است.
12ـ سياست نامه، تصحيح عباس اقبال، تهران، انتشارات اساطير ص 57
13ـ همان، صفحه ي 3
14ـ عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه، محمد پروين گنابادي، جلد اول، تهران. انتشارات علمي و فرهنگي 1366
15ـ اخلاق ناصري. تصحيح مجتبي مينويي و عليرضا حيدري، تهران، انتشارات خوارزمي، ص 301 ، 1373
16ـ همان. صفحه ي 136
17ـ نهج البلاغه، ترجمه و شرح سيد عالينقي فيض الاسلام، تهران، انتشارات بيتا، 1351 ، صفحه ي 1188
18ـ ابن سينا، الانتشارات و التنبيهات، جلد چهارم، تهران، دفتر نشر كتاب، 1362، صفحه ي 61
19ـ نهج البلاغه، فيض السلام، حكمت 235، صفحه ي 171
20- مقاله عدالت مهدويت و امنيت، دكتر بهران اخوان كاظمي
21ـ همان
22ـ روزگار رهايي، ترجمه علي اكبر مهدوي پور، ج 1، صفحه ي 428، جلال برنجيان ، « آينده روشن » تهران، انتشارات طور، جلد اول، 1376، صفحه ي 42و43
23ـ مهدي قربان زاده، عدالت مهدوي و توسعه ي سياسي،
24ـ سوره ي حجرات، آيه 13
25ـ بحار لانوار، جلد 52، صفحه 328، حكمت 47
26ـ حميد رضا اسلاميه، سطح، ابعاد، و گسترده ي عدالت در حكومت مهدوي.
27ـ فولاد وند، مهدي، ترجمه قرآن كريم.
28ـ فصل نامه علوم سياسي، شماره 34، صفحه ي 261
29ـ منظور از حكم داوودي: اين است كه در داوري، شاهد، و گواه طلب نميكند و بر اساس علم خود قضاوت ميكند.
30ـ مستدرك الوسائل، جلد 4، صفحه ي 403
31ـ امنيت در حكومت جهاني مهدوي، اعظم نجفي مقدم، ص 233، از مجموعه آثار سومين همايش بين اللملي مهدويت
32ـ بحار الانوار، جلد 51، ص 49، حكمت 106 ، و صفحه ي 50 ، حكمت 22
33ـ بحار الانوار، جلد 27 ، صفحه ي 90، حكمت 44
34ـ حميد رضا اسلاميه، سطح، ابعاد، و گسترده ي عدالت در حكومت مهدوي، مقاله
35ـ سيد حسين اسحاقي و عدالت گسترده ي در حكومت مهدوي، ماهنانه اخلاق و تربيت طوبي مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، دي ماه 1384
36ـ الطوسي، مصباح المجتهد، صفحه ي 409

منبع: کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله